mouse code

كد ماوس

mouse code

كد ماوس

کد تغییر شکل موس

فارسی ششم دبستان

موضوع:هنوز دو قورت و نيمش باقي مانده

مي گويند حضرت سليمان زبان همه جانداران را مي دانست ، روزي از خدا خواست تا يك روز تمام مخلوقات خدا را دعوت كند .

از خدا پيغام رسيد ، مهماني خوب است ولي هيچ كس نمي تواند از همه مخلوقات خدا يك وعده پذيرائي كند .

حضرت سليمان به همه آنها كه در فرمانش بودند دستور داد تا براي جمع آوري غذا بكوشند و قرارگذاشت كه فلان روز در ساحل دريا وعده مهماني است روزي كه مهماني بود به اندازه يك كوه خوراكي جمع شده بود . در شروع مهماني يك ماهي بزرگ سرش را از آب بيرون آورد و گفت : خوراك مرا بدهيد .

يك گوسفند در دهان ماهي انداختند . ماهي گفت : من سير نشدم . بعد يك شتر آوردند ولي ماهي سير نشده بود حضرت سليمان گفت : او يك وعده غذا مهمان است آنقدر به او غذا بدهيد تا سير شود .

كم كم هر چه خوراكي در ساحل بود به ماهي دادند ولي ماهي سير نشده بود . خدمتكاران از ماهي پرسيدند : مگر يك وعده غذاي تو چقدر است ؟‌

ماهي گفت : خوراك من در هر وعده سه قورت است و اين چيزهائي كه من خورده ام فقط به انداره نيم قورت بود و هنوز دو قورت ونيمش باقي مانده است .

ماجرا را براي سليمان تعريف كردند و پرسيدند چه كار كنيم هنوز مهمانها نيامده اند و غذاها تمام شده و اين ماهي هنوز سير نشده .

حضرت سليمان در فكر بود كه مورچه پيري به او گفت : ران يك ملخ را به دريا بياندازيد و اسمش را بگذاريد آبگوشت و به ماهي بگوئيد دو قورت و نيمش را آبگوشت بخورد .


از آن موقع اين ضرب المثل بوجود آمده و اگر فردي به قصد خير خواهي به كسي محبت كند و فرد محبت شونده طمع كند و مانند طلبكار رفتار كند مي گويند : عجب آدم طمعكاري است تازه هنوز دو قورت ونيمش هم باقي است .



موضوعات: بهترین نویسنده ی وبلاگ کیست؟,

[ بازدید : 1640 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 5 بهمن 1393 ] [ 20:53 ] [ رضا طهماسبی ]

[ ]

موضوع:باد آورده

در زمان سلطنت خسرو پرويز بين ايران و روم جنگ شد و در اين جنگ ايرانيها پيروز شدند و قسطنطنيه كه پايتخت روم بود بمحاصره ي ارتش ايران در آمد و سقوط آن نزديك شد .

مردم رم فردي را به نام هرقل به پادشاهي برگزيدند . هرقل چون پايتخت را در خطر مي ديد ، دستور داد كه خزائن جواهرت روم را در چهار كشتي بزرگ نهادند تا از راه دريا به اسكنديه منتقل سازند تا چنانچه پايتخت سقوط كند ،‌گنجينه ي روم بدست ايرانيان نيافتد اينكار را هم كردند . ولي كشتيها هنوز مقداري در مديترانه نرفته بودند كه ناگهان باد مخالف وزيد و چون كشتيها در آن زمان با باد حركت مي كردند ، هرچه ملاحان تلاش كردند نتوانستند كشتيها را به سمت اسكندريه حركت دهند و كشتي ها به سمت ساحل شرقي مديترانه كه در تصرف ايرانيان بود در آمد .

ايرانيان خوشحال شدند و خزائن را به تيسفون پايتخت ساساني فرستادند .

خسرو پرويز خوشحال شد و چون اين گنج در اثر تغيير مسير باد بدست ايرانيان افتاده بود خسرو پرويز آنرا ( گنج باد آورده ) نام نهاد .


از آنروز به بعد هرگاه ثروت و مالي بدون زحمت نصيب كسي شود ، آنرا بادآورده مي گويند .



موضوعات: بهترین نویسنده ی وبلاگ کیست؟,

[ بازدید : 1360 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 5 بهمن 1393 ] [ 20:45 ] [ رضا طهماسبی ]

[ ]

موضوع:يك خشت هم بگذار در ديك

عروس خودپسندي ، آشپزي بلد نبود و نزد مادرشوهرش زندگي مي كرد . مادرشوهر پخت و پز را بعهده داشت . يك روز مادرشوهر مريض شد و از قضا آن روز مهمان داشتند . عروس مي خواست پلو بپزد ولي بلد نبود ، پيش خودش فكر كرد اگر از كسي نپرسد پلويش خراب مي شود و اگر از مادرشوهرش بپرسد آبرويش مي رود و او را سرزنش مي كند پيش مادر شوهرش رفت و سعي كرد طوري سوال كند كه او متوجه نشود كه بلد نيست آشپزي كند .

از مادرشوهر پرسيد : چند پيمانه برنج بپزم كه نه كم باشد ، نه زياد ؟

مادر شوهر جواب سوال را داد و پرسيد : پختن آنرا بلدي ؟

عروس گفت : اختيار داريد تا حالا‌ هزار بار پلو پخته ام . ولي اگر شما هم بفرمائيد بهتر است .

مادرشوهر گفت : اول برنج را خوب بايد پاك مي كني .

عروس گفت : ميدانم .

مادرشوهر گفت : بعد دو بار آنرا مي شوئي و مي گذاري تا چند ساعت در آب بماند .

عروس گفت : ميدانم .

مادرشوهر گفت : برنجها را توي ديك مي ريزي و روي آن آب مي ريزي و كمي نمك مي ريزي و مي گذاري روي اجاق تا بجوشد .

عروس گفت : اينها را مي دانم .

مادرشوهر گفت : وقتي ديدي مغز برنج زير دندان خشك نيست ،آنرا در آبكش بريز تا آب زيادي آن برود. بعد دوباره آنرا روي ديك بگذار و رويش را روغن بده .

عروس گفت : اينها را مي دانم .

مادر شوهر از اينكه هي عروس مي گفت خودم مي دانم ناراحت شد و فكر كرد به او درسي بدهد تا اينقدر مغرور نباشد ، براي همين گفت : يك خشت هم بر در ديك بگذار و روي آنهم آتش بريز و بگذار تا يك ساعت بماند و برنج خوب دم بكشد عروس گفت : متشكرم ولي اينها را مي دانستم .

عروس به تمام حرفها عمل كرد وآخر هم يك خشت خام بر در ديك گذاشت . ولي بعد از چند دقيقه خشت بر اثر بخار ديك وا رفت و توي برنجها ريخت .

عروس كه رفت پلو را بكشد ديد پلو خراب شده و به شوهرش گله كرد . شوهرش پرسيد : چرا خشت روي آن گذاشتي ؟

عروس گفت :‌ مادرت ياد داد . راست كه ميگن عروس و مادرشوهر با هم نمي سازند .

مادر شوهر رسيد و خنده كنان گفت : دروغ من در جواب دروغهاي تو بود ، من اينكار را كردم تا خودپسندي را كنار بگذاري و تجربه ديگران را مسخره نكني .

عروس گفت : من ترسيدم شما مرا سرزنش كنيد .

مادر شوهر گفت : سرزنش مال كسي است كه به دروغ مي خواهد بگويد كه همه چيز را مي دانم . هيچ كس از روز اول همه كارها را بلد نيست ولي اگر خودخواه نباشد بهتر ياد مي گيرد . حالا هم ناراحت نباشيد ، من جداگانه برايتان پلو پخته ام و حاضر است برويد آنرا بياوريد و سر سفره ببريد.


اين مثال وقتي به كار ميرود كه كسي چيزي بپرسد و بعد از شنيدن جواب بگويد : ” خودم همين فكر را مي كردم “ و با اين حرف راهنمائي طرف را بي منت كند به او طعنه مي زنند و مي گويند : يك خشت هم بگذار در ديك.



موضوعات: بهترین نویسنده ی وبلاگ کیست؟,

[ بازدید : 1365 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 5 بهمن 1393 ] [ 20:29 ] [ رضا طهماسبی ]

[ ]

درس اول : معرفت کردگار ، درس دوم : پنجره های شناخت

لغات:

روان = روح / مرغ = پرنده / سیمرغ = پرنده ای که در کوه قاف آشیانه داشته است /


بدرقه = همراهی کردن / جبریل = فرشته وحی / مقرب = نزدیک /


کاروان = مسافران قافله / آشیان = لانه / ملائک = جمع مَلِک یا فرشتگان /


خُلق= خوی و منش / خَلق= آفریده ، مردم / قُمری = پرنده ی خاکستری کوچک تر


کبوتر / غنیمت = فرصت مناسب ،؛ سود / برخاست = بلند شد / حک = تراشیدن /


پدیده = نو آوری / چو = مانند / صخره = سنگ بزرگ و سخت / آزردم = ناراحت کردم/


خلقت = آفرینش / عجله = شتاب در کاری / شباهت = شبیه / درنگ = صبر/


به راستی = به درستی/ اشیاء = چیز ها / مشاهده = دیدن / هراسیدن = ترسیدن /


لابد = گویا / عملکرد = حاصل


برای رفتن به سایت مدرسه بخش



خانم نظری اینجا کلیک کنید.









[ بازدید : 3034 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 24 آذر 1393 ] [ 17:00 ] [ پارسا کاسب ]

[ ]


1.هدف : قصد

2.ملت : جامعه

3.جان فشانی : فداکاری

4.ارج مینهند : پاس میدارند

5.دلاورمردی : شجاع بودن

6. چله ی کمان : نخ کمان

7. پاسداری نگهبانی

8.فرسوده : قدیمی

9.محاصره : احاطه

10.گورستان : محل دفن مردگان

11.چشم انتظار : منتظر

12.درنگ : تعلل

13.مقابله : رویارویی

14.ناکام : نا موفق

15.تلفات : خرابی یا کشته شدگان

16.مزار : قبر

17.تانک : وسیله جنگی













[ بازدید : 3126 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 28 بهمن 1393 ] [ 21:41 ] [ پارسا کاسب ]

[ ]

چند روز پیش پلوکپی هایی داده شد که بسیار مفید بوده .

پلوکپی هایی درباره ی تمام درس هایی که تا به حال خواندیم.

مژدگانی!!!!!!!!!


به دلیل اینکه ما آخر کتاب فارسی هستیم ، خانم نظری در نظر دارد که تا آخر سال با ما درس های

کتاب را دوره کند.



موضوعات: بهترین نویسنده ی وبلاگ کیست؟,

[ بازدید : 1629 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 5 بهمن 1393 ] [ 20:33 ] [ پارسا کاسب ]

[ ]

1.نگهبان:محافظ،نگاهبان

2.غم:ناراحتی

3.شادی:خوشایندی،نشاط داشتن

4.آزادی:آزرده بودن،رهایی

5.صادقانه:درستی،راستی

6.جان پناه:پناه جان،محافظ جان،پناهگاه

7.رویش:روییدن،نمو

8.بدن:ساختمان کامل یک موجود زنده

9.عطر:بوی خوش

10.چمن:زمین سبز وخرم،مرغزار

11.قناری:پرنده ای است خوش آواز به اندازه ی گنجشک با پر هایی به رنگ زرد یا روشن یا نارنجی یا خاکستری

12.آواز:آوا،بانگ،نغمه،سرود

13.غصه:اندوه،غم،ناراعتی

14.قهرمان:پهلوان،دلاور،سالار

15.وطن:زادگاه،میهن

16.به خود بالیدن



موضوعات: بهترین نویسنده ی وبلاگ کیست؟,
برچسب ها: معنی کلمات درس دوازدهم ,
[ بازدید : 2492 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ چهارشنبه 10 دی 1393 ] [ 21:44 ] [ رضا طهماسبی ]

[ ]

چند روز پیش وبلاگی برای درس اجتمائی ششم طراحی شد که بسیار مفید میباشد.


ejtemayee.avablog.ir


طراح سوالات : امید عقیقی









[ بازدید : 1441 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 27 بهمن 1393 ] [ 16:02 ] [ پارسا کاسب ]

[ ]

1.دلپذیر:پسندیده،خوشایند.

2.غروب:ناپدیدشدن آفتاب.

3.زیارت:دیدارکردن.

4.زادگاه:محل تولد،وطن.

5.دروازه:در بزرگ،درب،جایی در دو سوی زمین فوتبال یا برخی بازی های دیگر.

6.تقریبا:حدودا.

7.کاروان سرا:جایی که در داخل شهر یا میان راه کاروان ها در آنجا اقامت می کنند.

8.سرشناس:معروف.

9.ماشاءالله:درمورد تحسین و تعجب گفته می شود.

10.نسخه:رونوشت،نوشته ای که از روی نوشته ای دیگر تهیه می شود.

11.بدرقه:مشایعت.

12.شیخ:مرد بزرگوار،مرد پیر.

13.دل تنگ:اندوهگین.

14.مشغول:کسی که سرگرم کاری باشد.

15.درخشان:تابان،روشنی دهنده.

16.نماز:عبادت،پرستش.






گروه السترا





[ بازدید : 1960 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ چهارشنبه 10 دی 1393 ] [ 21:20 ] [ رضا طهماسبی ]

[ ]

قالب های شعر اشکال متفاوتی دارند مانند غزل ، قطعه ، مثنوی و دو بیتی ؛ که من تمام آن ها را جمع

آوری کرده و برای دانلود قرار دادم برای دانلود این قالب ها که به صورت یک عکس می باشد روی لینک زیر

کلیک کنید.

دانلود با حجم 50 کیلوبایت





[ بازدید : 1618 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 7 دی 1393 ] [ 12:32 ] [ پارسا کاسب ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

mouse code

كد ماوس

mouse code

كد ماوس